سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احساساتی

چند نکته در مورد صامت های پایانی ( ک و گ )


1-   
«ک وگ» پس از مصوت ها هر دومی توانند به کار
روند،با این تفاوت که کاربرد (ک) بیشتر از (گ) است نمونه های (گ)
بسیار اندک  هستند. مانند:

-        
کودک ، یک،  خاک،  پاک ، خوک ، نیک ، نوک   و صدها کلمه ی دیگر

-        
رَگ ، سگ ، ریگ ، دیگ

2-   
پس ازصامت ها هر دو ظاهراً به یک اندازه به کار می روند.مانند:

-        
کبک ، کِلک ،اشک 

-         برگ ، بزرگ ، جنگ ، سنگ 

نکته
: در واژه های اصیل فارسی ( گ) پس از هیچ
صامتی جز ( ر ، ن ) دیده نشده است.

3-   
پس از صامت (ن) همیشه (گ) به کار می رودوکاربرد آن بسیار زیاد است .مانند:

-        
رَنگ، زَنگ، خِنگ  ، جُنگ ، دانگ ، سنگ ، جَنگ ، تنگ، و......

نکته : در این بافت تنها ( بانک 
و  بانگ
) در تقابل قرار می گیرند؛ ولی کلمه ی نخست اولا، دخیل است
وثانیاً تلفظ صامت پایانی آن در زبان گفتار گرایش به (گ)دارد
.

4-   
پس از صامت (ش) همیشه (ک) به کار می رود ( هر چند که در زبان گفتار گرایش
به کاربرد «گ» آشکاراست ). مانند:

-         اَشک ، رَشک ، خُشک، پزشک ، کشک و...

البته
این مورد منحصر به پایان تکواژنیست ودر میان تکواژهم،به همین صورت (یعنی
همیشه (ک)پس از (ش)
به کار می رود. مانند:

-         لشکر ، آشکار ،کشکول و....

نکته
: در صورتی پس از(ش) ،(گ) به کار می رود که واژه مرکب باشد ؛ یعنی (ش) و(گ) متعلق به دو
تکواژ جداگانه باشند.مانند:

 خوشگل  ( خوش+گل ) 

  پیشگام (پیش+ گام )   

 دانشگاه ( دانش+گاه) 

خوشگوار(خوش+گوار)


+ نوشته شده در دوشنبه 89/3/3ساعت 11:9 صبح توسط محمد نظرات ( ) |




صامت «ی/y/»ومصوت«ی/i/»


قواعد مربوط
به نگارش«ی»

الف)
ازنظر نگارش مصوت«ی/i/» دارای چهار شکل
است:وبه شکل های زیر نوشته می شود:

« ا? » اوّل  « ?»
وسط   « ی »آخر « ای »
آخرتنها

مثا ل : ایران ، سیب ، بازی
، خانه ای

ب) 
ازنظر نگارش صامت «ی/y/» دارای دو شکل
است:وبه شکل های زیر نوشته می شود:

«
? » غیر آخر  « ی»
آخر

مثا ل: یاس ، چای 

1-     
درصورتی که این شکل  در واژه ای ابتداصامت /y/وبعد
مصوت/i/ قرار بگیرد ، هردو شکل نوشته وتلفظ
می شوند.

مثال: تعیین/ta?yin/،
تغییر/taqyir/، آیین/âyin/، پایین/pâyin/،پاییز/pâyiz/،می آییم/mi â
yim/،می گوییم/mi gu yim/و ....

2-     
درصورتی که در واژه ای ابتدا صدای مصوت /i/وبعد
صدای صامت /y/شنیده شود ،یک شکل نوشته می
شود وهردو به ترتیب تلفظ می شوند.

مثال: سیاه/siyâh/،
میان/miyân/، پیاز/piyâz، خیابان/xiyâbân/،زیاد/ziyâd/و
...

البته
تلفظ این گونه کلمه ها در گویش های مردم متفاوت است .برای مثال کلمه ی
سیاه به چهار شکل تلفظ می شود :( si âh- si  yâh  
-  sy âh   -se yâh)
از نظر واج نگاری صورت 2و4رابه طور کلی باید
کنار گذاشت .فقط باید دید که صورت های 1و3کدام مرجح تراست.آنچه مسلم است
،بایدمطابق «زبان معیار یا زبان رسمی»یعنی زبانی که درمرکزسیاسی کشوراز نظر
آماری بیشترین رواج را دارد ،پذیرفت  .بنابراین چون تلفظ دقیق واژه ی سیاه
وواژه های نظیر آن را نمی توانیم براساس ضبط مکتوب آن تعیین نماییم،ناچار
آن راتابع تلفظ عادی مردم قرار داده وضبط (si yâh)
را مسلم دانسته ایم.

نکته
مهم: در زبان شناسی پدیده ای داریم که به آن همگونی یا تجانس می گویند
.یعنی گاهی تلفظ آواهایی که به هم نزدیک هستند مثل:(y-i-e)در
اثر مجاورت روی محور همنشینی تغییر می کند .« ب زینت یا ب تأکید » رادر
آغاز وجه امری یا التزامی بعضی ازافعالی مانند: « بِیا/be yâ/» و«بِیفت
/be yoft/»
و... در نظر بگیرید صدای /e/در اثر مجاورت با/y/تمایل به
/i/می کندواین کلمه /bi-yâ/تلفظ می شود.چنانکه می دانیم تلفظ این جزء پیشین
افعال فارسی « بِ /be/» است در حقیقت  کلمه ی بیا از سه جزءتشکیل شده است ( بِ /be/زینت + ی/y/صامت میانجی +   آ /â/ماده ی فعل
آمدن). بنابر این تلفظ صحیح آن چنین است: بِیا (be – yâ)  نه بیا(bi –yâ).

   
3- یکی از نقش های مهمی که صامت ( ی /y/ )
ایفا می کند ،میانجی گری است ،جهت جلو گیری از التقای مصوت ها که به آن «صامت میانجی»می گویند. مثال ها:

نَیامد? /na-y-âmad/  

خانه ی من?/xâne-y-e-man/

تنهایی ?/tanhâ-y-i/

ابروی یار?/abru-y-yâr/

ماهیان?/mâhi-y-ân/

تویی(توهستی)?/to-y-i/

تابلوی دیواری?/tâblo-y-divâri/

جلوی خانه?/jelo-y-xâne/  

4-
مصوت (ی/i/)به شکل پسوند در پایان کامه چند
حالت دستوری دارد: مصدری، نسبت، نکره،وحدت .

حال
اگر درپایان کلمه ای بیاید که مختوم به مصوت
(a-u-i)
با شد ،قبل از آن یک صامت میانجی «ی/y/»می
آید.

مثال:  چاره جو? چاره جویی

         آسیا ? آسیایی

         ماهرو? ماهرویی

         طوطی? طوطیی

         زیبا? زیبایی

         ماهی? ماهیی

5-
اگر درپایان کلمه ای بیاید که مختوم به مصوت (e)باشد،
به شکل « ای »نوشته می شود.

مثال : نامه ای        
میوه ای

6-
اگر درپایان کلمه ای بیاید که مختوم به صامت(y) به
شکل زیرنوشته می شود .

مثال: نی ? نیی/ne
yi/                پی? پیی/pe yi/

    
7-  صامت (ی /y/) هنگامی که به عنوان نشانه ی
اضافه در پایان کامه های مختوم به ( /e/ه-ه)
به شکل «ی» نوشته می شود ، نه به شکل همزه( ? - ? ) .مثال : خانه ی بزرگ               میوه ی رسیده

8- 
(ی) در آخر برخی از کلمه های دخیل عربی (الف مقصوره )می باشد. مثال
: موسی ، حتّی


+ نوشته شده در دوشنبه 89/3/3ساعت 11:9 صبح توسط محمد نظرات ( ) |




آخرین وصیت نامه شهید رجایی

آخرین وصیت نامه شهید رجایی

آخرین وصیت
انفجار و شهادت
اطلاعیه خانواده شهید رجایی

* * * * * * *

آخرین وصیت

بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسه‌ای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد می‌کنم وصیت‌نامة جدیدی بنویسید. وصیت‌نامه قبلی را سال‌ها پیش نوشته‌اید.»

رجایی به یادآورد که در سال 1352 قبل از این‌که به زندان برود، وصیت‌نامه‌ای نوشته بود و آن‌ روز، هشت سال از نوشتن آن وصیت‌نامه می‌گذشت.

کمی فکر کرد. سپس کاغذی خواست تا وصیت‌نامه‌ای جدید بنویسد. او بر روی یک برگ کاغذ دفتر مشق بدون‌ این‌ که پاکنویس کند خوش خط و خوانا و بدون خط‌خوردگی و روان‌ و ساده وصیت‌نامه‌ای نوشت و آن را به همسرش داد. نکاتی که در این چند خط به آن‌ها اشاره‌ شده، بسیار قابل تأمل است:


بسم الله الرحمن الرحیم

این بنده کوچک خداوند بزرگ با اعتراف به یک دنیا اشتباه، بی‌توجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی می‌کنم.

وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی که گفته‌ام و توصیه‌هایی که داشته‌ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأکید می‌نمایم.

به کسی تکلیف نمی‌کنم ولی گمان می‌کنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد.

هر چه از مال دنیا دارم متعلق به همسر و فرزندانم می‌باشد. کیفیت عملکرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان می‌گذارم.

برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.

خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان معصومین علیهم‌السلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای کرمش امید عفو دارم.

این مختصر را برای رفع تکلیف و تعیین خط ‌مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیت‌نامه این‌ بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمی‌گنجد و مکّه، حج بیت‌الله بر من واجب شده بود امکان رفتن پیدا نشد. اینک که به لقاءالله شتافتم این واجب را یکی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید.

محمدعلی رجایی

 

انفجار و شهادت

در ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست‌وزیری برخاست. کارکنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده‌اش را در یکی از واحدهای مسکونی نهاد ریاست‌جمهوری ساکن کرده بود تا دیگر مجبور به رفت‌وآمد به خانه‌اش نباشد. کمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله‌های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند. پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل کردند. شدت انفجار به حدی بود که ابتدا هیچ‌کس نتوانست کشته شدگان را شناسایی کند. جنازه‌ها را به بیمارستان انقلاب منتقل کرده و پیکر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند.
هیچ‌کس نمی‌دانست که این پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فکر یکی از اطرافیان او رسید که از روی دندان‌ها می‌توان فهمید که پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آن‌چنان بود که دهان رجایی به سادگی باز نمی‌شد. لحظاتی بعد یکی از پزشکان از راه رسید و پس از شستن لب‌ها با آب اکسیژنه، دهان را باز کرد و دندان‌ها دیده‌ شد، اما باز هم کسی او را نشناخت. همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیکر سوخته شهید‌رجایی را شناسایی کرد.

با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مردم به خیابان‌ها ریختند و ایران در سوگ رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر خود فرو رفت. با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه مردم در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و با سردادن شعار «رجایی، رجایی! راهت ادامه دارد!» پیکر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت کردند.

 

اطلاعیه خانواده شهید محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

محمدعلی رجائی مقلد امام و فرزند ملت به عهد و پیمانی که با خدای خویش بسته بود وفا کرد و به کاروان شهدای اسلام و انقلاب اسلامی پیوست. «واوفوا بعهد الله اذا عاهدتم» رجایی این سرباز اسلام و انقلاب که طعم فقر و محرومیت را چشیده بود و هنوز نقش آثار داغ و شکنجه زندان‌های منحوس پهلوی از پیکر او محو نشده بود، در مبارزه بی‌امان خویش علیه ظلم و جور و استکبار، علیه شرک و کفر و الحاد تا پای جان ایستاد و با خون خود، نهال انقلاب اسلامی ایران را آبیاری کرد و به خدا پیوست. اینک ای امت شهیدپرور و انقلابی ایران، فرزند شما محمدعلی رجایی، که شما با رأی قاطع خود او را به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران برگزیده و با انتخاب او به ریاست جمهوری به جریانات انحرافی و سازش‌کارانه خط بطلان کشیدید در راه انجام وظیفه‌ای که به عهده او گذاشته بودید شهید شد. او خود را به حق فرزند ملت می‌دانست و اینک خانوادة‌ وی شهادت او را به امام ملت بزرگ و انقلابی ایران تبریک و تسلیت می‌گویند و تو ای امام بزرگوار، دعا کن که خدا خون این شهید را که از میان مردم محروم و مستضعف جامعه برخاست و در راه حفظ و حراست حقوق محرومان و مستضعفان جامعه و استقرار حاکمیت اسلام شهید شد از امت مسلمان و شهیدپرور ایران بپذیرد و اینک ما، همسر و فرزندان و خانواده شهید رجایی، امروز در اجتماع دانشگاه حاضر می‌شویم تا یک بار دیگر با امام و امت مسلمان انقلابی ایران در ادامه راه شهیدان تجدید بیعت کنیم. در اهتزاز باد پرچم خونین اسلام، پرطنین باد بانگ آسمانی الله‌اکبر، به امید پیروزی اسلام و مسلمین.

خانواده شهید محمد علی رجائی


+ نوشته شده در دوشنبه 89/3/3ساعت 11:8 صبح توسط محمد نظرات ( ) |




ذهن زیبا داشته باشید !

 

تفکرمثبت

آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم،

 بد به دلت راه نده،

 سعی کن  به چیزهای خوب فکر کنی،

 مرغ آمین در راه است،

 این‌قدر گفتی تا بالاخره سرت آمد؛

 

 اینها جملات و عبارت‌هایی است که حاکی از اعتقاد ما به قدرت و تاثیر افکار و جملات مثبت و منفی در زندگی است.

خیلی‌ها اعتقاد دارند قدرت تفکر بیشتر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم و هر چه در زندگی برای ما پیش می‌آید، نتیجه ی افکار و ذهنیات ما در گذشته است.

 شما چقدر به این موضوع اعتقاد دارید؟

اگر عبارت Positive Thinking یا همان تفکر مثبت را در وب سایت جست‌وجوگر گوگل تایپ کنید، حدود 4 میلیون مورد یافت می‌شود. این به این خاطر است که صحبت‌کردن و نوشتن درباره ی این موضوع بسیار راحت‌تر از انجام‌دادن آن است.

هیچ‌کس نیست که نداند تفکر مثبت خوب و مفید است ، اما کمتر کسی پیدا می‌شود که به ما بگوید چطور می‌توانیم کنترل افکارمان را در دست بگیریم و مثبت فکر کنیم؛علتش هم این است که این یک موضوع معمولی و پیش‌پاافتاده است و آموزش و توضیح دادن درباره ی موضوعات عادی کار آسانی نیست. شما هر وقت آن را ببینید، آن را درک می‌کنید و هر وقت با آن مواجه شوید آن را انجام می‌دهید. به‌کاربردن موارد زیر برای آنهایی که می‌خواهند کنترل افکارشان را در دست بگیرند و بهتر و مثبت‌تر فکر کنند و از نتایج مثبت این افکار در زندگی بهره ببرند، مفید است.

 

افکار غیرارادی

پژوهشگران و محققان روان‌شناسی و علوم ذهنی می‌گویند بیشتر افکار و باورهایی که ما داریم، ناخودآگاه و غیرارادی است. پس ما چطور می‌توانیم افکارمان را تجزیه و تحلیل کنیم و متوجه شویم کدام بخش از این افکار مثبت و کدام قسمت منفی است.

فکرکردن درباره ی افکار در زندگی پرسرعت این دوره و زمانه کار آسانی نیست. اما شما باید از هر فرصتی برای این کار استفاده کنید. اگر می‌خواهید در زندگی موفق شوید و به خواسته‌هایتان برسید، باید این کار را یاد بگیرید. شما باید هر روز، زمانی را برای فکرکردن درباره ی برداشت‌ها و تفکرات شخصی‌تان از افراد و اتفاقات روزمره درنظر بگیرید.

بعد از مدتی از نتیجه ی این کار بر احساسات و پیامدهای مثبت آن در زندگی‌تان شگفت‌زده خواهید شد. لازم نیست کار خاصی انجام دهید؛ فقط کافی است وقت مشخصی را برای این کار در نظر بگیرید و  به اتفاقات روزمره و افرادی که در طی روز با آنها برخورد داشته‌اید، دقت کنید. معمولا فکر می‌کنید قضاوت و احساس‌تان عادی و عادلانه  است اما با کمی دقت بیشتر، می‌فهمید این‌طور نیست و افکارتان منفی و مخرب است یا حداقل طوری است که به سمت افکار منفی و نتایج ناخوشایند گرایش دارد.

 

خواستن و تصمیم‌گرفتن برای غلبه بر یک بیماری، کاهش وزن، رقابت با همکاران دیگر، به‌خاطر گرفتن ترفیع یا نگرانی برای حفظ زندگی خانوادگی و رفع تضادها و مشاجرات، هیچ‌کدام افکار مثبتی نیستند و نتایج مثبتی هم در پی نخواهند داشت. در مقابل، فکرکردن به سلامت کامل ، کارمند وظیفه‌شناس‌بودن که لایق و شایسته ی ترفیع است و انجام‌دادن کارهایی برای داشتن خانواده‌ای شاد و سالم افکاری مثبت هستند. فکرکردن با این سبک و تمایز قائل‌شدن بین افکار مثبت و منفی، کار آسانی نیست و نیاز به دقت، توجه و نگاهی ظریف و نکته‌سنج دارد. روزی یک یا 2بار برای این کار زمان بگذارید و افکار خود را با دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید تا مطمئن شوید در مسیر درست قرار دارید.

 

منفی‌ها به نفع مثبت‌ها

برای درک بهتر مثبت‌ها باید منفی‌ها را تجربه کرد. فرازو نشیب‌های زندگی هم مثبت‌اند و هم منفی یا حداقل مانند یک شمشیر دولبه‌اند. ما می‌توانیم تجربه‌های خوب و مثبتمان را با تجربه‌های تلخ و منفی مقایسه کنیم. ما خیلی راحت و آسان موقعیت‌های متضاد را با هم مقایسه می‌کنیم و در برابر هم قرار می‌دهیم؛ مثل موقعیت‌های متضادی چون ثروت و فقر، زشتی و زیبایی و دروغ و حقیقت. کمترکردن تمایل به تفکیک موقعیت‌ها به 2 گروه منفی و مثبت راه مناسبی برای رهایی از افسردگی نیست.

 

چند روز ابری و بارانی باعث می‌شود شما قدر روزهای آفتابی را بدانید. افراد موفق و مثبتی که در اطراف خود می‌بینید - قبل از اینکه موفق شوند و بتوانند کنترل افکارشان را در دست بگیرند و از نتایج مثبت آن بهره ببرند – بر افکار منفی زیادی غلبه کرده‌اند. آنها برای کسب موفقیت‌هایشان سال‌ها تلاش کرده‌اند. این کار سخت و دشوار، یک فرایند تدریجی است؛ بنابراین صبور باشید و لحظات گذر از شکست و ناکامی تا رسیدن به موفقیت را با صبر، دقت و حساسیت بیشتری پشت‌سر بگذارید.

 

اگر درحال‌حاضر، یک فرد شکست‌خورده با افکار منفی هستید، ناامید نشوید؛ فراموش نکنید که با افکار مثبت، می‌توانید خودتان را از این موقعیت بیرون بکشید. ممکن است همه‌چیز لزوما آن‌طور که شما فکر می‌کنید، نباشد. بنابراین بهتر است برای درک حقیقت، درباره ی موضوعات ساده و پیش‌پاافتاده‌ای که فکر می‌کنید درست است، دوباره فکر کنید. یکی از مواردی که بهتر است درباره‌اش فکر کنید، نتایج کارهایی است که بر اثر تفکرات و ذهنیت‌های گذشته ی خود انجام داده‌اید؛اگر از این نتایج راضی نیستید و می‌خواهید آنها را تغییر دهید، ابتدا افکاری که آنها را به‌وجودآورده، شناسایی کرده و با افکار مثبت جایگزین کنید.

 

شما به چیزهایی که می‌خواهید نمی‌رسید؛ مگر آنکه چیزهایی را که دوست دارید، واقعا و از صمیم قلب بخواهید. درست است که پذیرش این موضوع کسل‌کننده است ، اما خود را دست کم نگرفتن و کفران نعمت‌نکردن، درسی است که باید یاد بگیرید.

 

این موضوع راه بسیار خوبی برای تشکر و قدردانی از نعمت‌هایی است که دارید؛ حتی اگر خانه، شغل و پول ندارید، به خاطر داشتن دوستان خوب و سلامت خود شکرگزار باشید. ممکن است در زندگی‌تان چیزهایی را نداشته باشید اما شکرگزاربودن و قدردانی از داشته‌‌هاست که موجب می‌شود چیزهای بهتر و بیشتری به دست بیاورید.

فراموش نکنید که ما معمولا بهتر از آنکه تصور کنیم، کار می‌کنیم و برای رشد و پیشرفت و رسیدن به کمال تلاش می‌کنیم؛ این شامل تلاش برای رسیدن به قدرت تفکر مثبت و بهره‌بردن از آثار مثبت آن هم می‌شود. تنها زمانی که ممکن است لازم باشد خودتان را سرزنش کنید، زمان‌های غفلت و تنبلی و فراموش‌کردن تلاش و طولانی‌شدن استراحت و ناامیدی است. تلاش کنید به پیش بروید، پیشرفت کنید و موفق شوید.

منبع : همشهری – با تغییر و تلخیص


+ نوشته شده در دوشنبه 89/3/3ساعت 11:8 صبح توسط محمد نظرات ( ) |




نمونه سوال از نگارش و انشا


+ نوشته شده در دوشنبه 89/3/3ساعت 11:8 صبح توسط محمد نظرات ( ) |




<   <<   16   17   18   19   20   >>   >